مشخصات وبینار

درس : سرکار خانم معصومه هواشمی(مدرس خودشناسی  مشاور محقق نویسنده)

روز برگزاری:یکشنبه 28 اردیبهشت ساعت 17 تا 18:30

نحوه برگزاری : آنلاین در اسکای روم

داستان: زنی با زره طلایی

روز روزگاری زنی بود با زرهی از طلابراق و شکست پذیر

نامش بهار بود(همیشه منطقی همیشه قدرتمند و همیشه قوی بود)

او در شهری کار میکرد پر از رقابت و سیاست همیشه در جلسات بهترین استدلال ها داشت همیشه راه حل ها را بیشتر از دیگران می دید

تحسین میشد قدرتمند بود و پیشرو

اما شبی در سکوت خانه اش وقتی موبایلش خاموش شد صدایی از درون شنید.صدایی آشنا و لرزان که میگفت :بهارکسی هست که تو را دوست داشته باشد؟

او لحظه ای مکث کرد دستش روی قلبش گذاشت اما هیچ احساسی نیافت.

یادش آمد کودکی را برای تایید پدرش گریه را قورت داده بود یادش آمد که دوستی که با اشک آمد پیشش و او با منطق طردش کرده بود

یادش آمد که مردی که گففته بود(تو همیشه در حال فکر کردنی نه احساس)

در آن شب تنهایی سردی قلبش را سوزاند اما آرام آرام قلبش را حس کرد و اشکی که سال ها بر گونه اش بودبر گونه اش لغزید