



وبینار کلاس مقاله نویسی، جلسهی دوم
برگزار شده
وبینار کلاس مقاله نویسی، جلسهی دوم
برگزار شده
توضیحات
کلاس مقاله نویسی، جلسهی دوم
خلاصه نکات مقاله نویسی
- استفاده از جملات کوتاه درمتن (متن منسجم)
- استفاده کمتراز افعال،حذف افعال زائد درمتن،استفاده از مصدر
- رنگآمیزی متن ،بهره وری از روانشناسی رنگ ها(به عنوان نمونه تیترهای 2به یک رنگ باشند )
- شماره گذاری تیترها
- بازخوانی متن
- ویراستاری متن ،رعایت نیم فاصله
- پاراگراف بندی ،برای هر موضوع یک پاراگراف(ایجاد پاراگراف های کوچک)
- استفاده از ضربالمثل ،عکس و طنزدر متن(جلوگیری از خسته کننده بودن متن)
- در مقالات انگلیسی استفاده از مثال های بیشتر برای درک بهتر مخاطب
- - معادلسازی فرهنگی (برای اصطلاحات داخل مقالات انگلیسی معادل ایرانی به کارببریم)
استرس چیست؟
«انقدر استرس داشتم که نتونستم امتحان بدم.»
«انقدر استرس داره که کم مونده سکته کنه.»
«از روی استرس دستاش میلرزید.»
«باید استرس رو از زندگیت حذف کنی!»
ما در طول روز این جملهها را بارها و بارها میشنویم و به دفعات در تلاش هستیم تا نگرانی یا استرسمان را کنترل کنیم، اما اصلاً استرس چیست؟ اگر استرس را به خوبی نشناسیم، چگونه میتوانیم آن را کنترل کنیم؟ چطور امکان دارد که یک نفر بدون شناخت حیوان، دست به رام کردن آن بزند؟ اگر استرس را به خوبی نشناسیم، چگونه میتوانیم بگوییم که هیچ نفعی برای ما ندارد؟ چطور امکان دارد که خواص و ویژگیهای یک مادۀ غذایی را ندانیم اما آن را مضر بنامیم؟
استرس چیست؟
استرس، در واقع واکنش ما نسبت به هرگونه تغییری است که نیازمند عکسالعمل بوده و ما را مجبور میکند تا با آن وفق پیدا کنیم. بدن ما در واکنش به چنین تغییراتی، به صورت فیزیکی، ذهنی و احساسی عکسالعمل نشان میدهد. استرس، چیز شاخودُمداری نیست، بلکه در زندگی همۀ انسانها وجود دارد و یک واکنش کاملاً طبیعی محسوب میشود.
انسان از طریق محیط اطراف، جسم و حتی تفکراتش استرس را تجربه میکند. یک جلسۀ امتحان، درد جسمی و تفکرات استرسزایی مثل «قسط این ماه رو هنوز پرداخت نکردم»، همه و همه میتوانند دریایی از استرس را به بدنمان تزریق کنند و دستبَردار هم نیستند.
شاید برایتان جالب باشد که حتی اتفاقات خوشایند و مثبتی مانند برنده شدن تیم محبوبمان در دربی یا به دست آوردن یک عالمه پول هم میتوانند باعث ایجاد استرس در بدنمان شوند. همان طور که از دست دادن یکی از اعضای خانوادهمان باعث استرس میشود، به همان ترتیب هم اضافه شدن عضو جدیدی به خانواده میتواند استرسزا باشد. همان طور که الکس فرگوسن بعد از گل خوردن تیمش قرمز میشد و آدامسش را محکمتر میجویید، به همان ترتیب هم بعد از گل زدن، رنگ صورتش تغییر میکرد و دمار از روزگار آدامس بیچارهاش درمیآورد!
شاید با خود بگویید که با توجه به تعریف استرس و طبیعی بودنش، دیگر نباید ذهنمان را مشغول آن کنیم، اما متأسفانه استرس میتواند مهمترین داراییمان یعنی سلامتمان را تحت تأثیر قرار داده و کار و زندگیمان را مختل کند.
استرس چگونه روی سلامت انسان تأثیر میگذارد؟
بدن انسان طوری طراحی شده است که استرس را تجربه کند و نسبت به آن واکنش نشان دهد. گاهی اوقات، استرس میتواند مفید واقع شود، ما را از خطر مطلع سازد، باعث انگیزهمان شود و ما را از خطر نجات دهد. برای مثال، اگر شخصی چیز سنگینی را به سمت ما پرتاب کند، استرس میگیریم و همین استرس باعث میشود تا جاخالی دهیم. پس استرس حتی میتواند قهرمان زندگی ما باشد!
استرس در چه زمانی میتواند مضر واقع شود؟
اگر انسان کاسۀ صبرش لبریز شود، اگر انسان بدون آسودگی خاطر و آرامش، با چالشهایی استرسزا روبرو شود که تمامی ندارند، استرس میتواند مضر واقع شود. در این صورت انسان از کار و زندگی خسته شده و بحرانی را تجربه خواهد کرد که عامل فتنهاش استرس است.
بخش غیرارادی سیستم عصبی بدن به شکلی طراحی شده است تا به تغییرات واکنش نشان دهد. این واکنشها میتوانند موجب تغییراتی فیزیولوژیک شوند؛ تغییراتی که به بدن کمک میکنند تا با شرایط استرسزا مبارزه کرده و زنده از رینگ مبارزه خارج شود. سیستم عصبی ما زمانی چنین واکنشهایی را وارد بازی میکند که در موقعیتی ضروری و به اصطلاح اورژانسی باشیم. موقعیتهای استرسزا، در بدن انسان باعث ترشح هورمونی به نام کورتیزُل میشوند. با این حال، اگر شورش در بیاید و بدن به طور مداوم در شرایط استرسزا قرار بگیرد، واکنشهای سیستم عصبی باعث فرسایش بدن شده و در نتیجه سلامت جسمی و حتی روحی ما را تحت تأثیر قرار میدهند.
اگر استرس ادامه پیدا کند و با آسودگی خاطر همراه نشود، باعث درماندگی فرد میشود. این درماندگی، تعادل و توازن جسم را بر هم میزند و واکنشهای قابل توجهی را در پی دارد؛ این واکنشها میتوانند فیزیکی، احساسی/اجتماعی و حتی ذهنی باشند.
واکنشها و علائم فیزیکی هشداردهندۀ استرس، عبارتند از:
مشکلات شکمی و هضم غذا
فشار خون بالا
مشکلات جنسی
بیخوابی
دردهایی مثل کمردرد، درد سینه، درد چشم و سردردهای میگرنی
خستگی
تغییرات در ذائقۀ غذایی
واکنشهای احساسی/اجتماعی انسان نسبت به استرسهای مکرر:
مشکلات روحی و روانی مثل افسردگی، حملههای روحی (وحشتزدگی)، دلواپسی و نگرانی
انتقادات متعدد از خود و دیگران
صرفِنظر کردن از ارتباط برقرار کردن با افراد و کمبود انگیزه
احساس ترس، حسادت، عذاب وجدان یا بدگمانی
عدم اعتماد به نفس
احساس بیقراری و تمایل بیش از حد به تغییر شرایط
واکنشهای ذهنی انسان نسبت به استرسهای مکرر:
ناتوانی در تمرکز، دقت و به یادآوردن چیزها
ناتوانی در تشخیص فواصل(برای مثال فرد به درستی نمیتواند فاصلهی دو شیء را با هم تشخیص دهد یا حدس بزند که تا مقصد روبرویش چقدر فاصله دارد.) و به کار بردن اشتباه کلمات یا اعداد
از دست دادن خلاقیت
توجه بیش از حد به جزئیات و کاملگرایی
تفکر دربارۀ خودکشی یا مرگ
علاوه بر این واکنشها، تحقیقات نشان میدهند که استرس همچنین میتواند باعث به وجود آمدن یا تشدید بیماریهای مختلف و علائم آنها شود. استرس با شش علل اصلی مرگ در ارتباط است که شامل بیماری قلبی، سرطان، بیماری تنفسی، حوادث، بیماری کبد و خودکشی میشوند.
برخی اوقات هم افراد برای از بین بردن استرس خود، به شکل نابهجایی دست به برخی عناصر زده و رفتارهای اشتباهی را تکرار میکنند. این عناصر و رفتارها شامل غذا، الکل، دخانیات، مواد مخدر، قمار، رابطۀ جنسی، خرید و اینترنت میشوند. این عناصر و رفتارها، به جای برداشتن بار استرس از فرد و تزریق آرامش به او، باعث میشوند تا بدن در حالت پراسترس باقی مانده و مشکلات بیشتری را برای انسان به وجود میآورند. در نتیجه، فرد یک چرخۀ اشتباه و تمامنشدنی را دنبال میکند که به قطع یقین به نفع او نخواهد بود.
با همۀ این اوصاف استرس باید به مقدار لازم در زندگی ما حاضر باشد و اگر مقدار آن زیاد از حد بوده و استمرار داشته باشد، باعث مشکلاتی جدی و خطرناک میشود. برای مثال، ما بدون غذا اصلاً زنده نمیمانیم اما اگر به دفعات پرخوری کنیم، بدنمان را دچار مشکلاتی خواهیم کرد که رهایی از آنها بسیار سخت خواهد بود.
باور غلطی وجود دارد که استرس یک واکنش منفی از سوی بدن است ولی ما باید استرس را یک واکنش خنثی در نظر بگیریم که مقدار زیاد آن تعادل بدن را از بین میبرد. پس جملاتی مانند « باید استرس رو از زندگیت حذف کنی!» و «یاد بگیر استرس نداشته باشی» مفهوم درستی ندارند. تلاش برای حذف کامل استرس تلاش پوچی است و درست مثل این میماند که به دنبال زیر بغل مار بگردیم! در نتیجه، ما باید در پی کنترل استرس و حذف استرسهای زائد در زندگیمان باشیم تا برای سلامتمان مشکل خاصی ایجاد نشود. اگر به دنبال مدیریت استرس خود هستید، میتوانید به این مقاله مراجعه کنید که در رابطه با تکنیکها و مهارتهای کسب آرامش است.







