خیلی از ماها برای اینکه تغییری در خودمان ایجاد کنیم و مهارتی یاد بگیریم، سرچ می کنیم و مطلب می خونیم، کتاب می خونیم و دوره های آموزشی شرکت می کنیم. در بهترین حالت یک سری تکنیک و روش یاد می گیریم ولی سوال اینجاست که چقدر از این روش ها و تکنیک ها استفاده می کنیم و چقدر مشکلمان حل می شود؟

من هم تصور می کردم که اگر به هدفم نرسیدم و چیزی که می خواستم اتفاق نیفتاده، مشکل جایی آن بیرون است. مانعی در بیرون وجود دارد که نمی گذارد به هدفم برسم. من هم با خودم تکرار می کردم که اگر فلان مانع را نداشتم یا فلان امکانات را داشتم، می توانستم به چیزی که می خواستم برسم. بعد از ورود من به دنیای کوچینگ، نگاهم کامل تغییر کرد و فهمیدم همه کسانی که آن ها را به عنوان افراد موفق و الگو در نظر داشتم اگر بیشتر از من مشکل نداشتند، کمتر از من هم با چالش و مسأله روبرو نبودند. 

فرق این افراد با من،در این بود که آن ها برای برداشتن موانع بیرونی  کلی کار کرده بودند ولی من نه. انگار دست و پای من قفل شده بود. قفل هایی که باعث بی عملی و بی حرکتی من شده بودند. این قفل ها چه جوری باز می شوند؟

قفل های عمیق و ریشه داری که در ذهن ما شکل گرفته اند و نمی گذارند حرکت کنیم، موانعی هستند که خیلی ها از آن ها  غافل اند. تصور می کنند موانع جایی آن بیرون است در حالیکه مانع اصلی در ذهن ماست. 

اگر شما هم تجربه ی مشابهی دارید، باید بگم که در دنیا از دهه 90 میلادی روشی ابداع شد که در آن با استفاده از متد های روانشناسی، مدیریت و مربی گری ورزشی، موانع ذهنی و این قفل ها را باز می کند تا افراد به بالاترین سطح عملکرد خود برسند.

اگر فکر می کنید گوش دادن به سخنرانی های انگیزشی، کتاب خواندن، گوش دادن به دوره های آموزشی برایتان کافی نیست، می توانید در این سمینار با روشی بسیار جدید و اثربخش آشنا شوید که ممکن است حلقه گمشده پیشرفت و حرکت شما باشد.