



مدیریت هجوم افکار مزاحم
برگزار شده
مدیریت هجوم افکار مزاحم
برگزار شده
توضیحات
آیا تا به حال تصمیمی گرفته اید که نسبت به آن اطمینان داشته باشید و بعد دوباره آن را پیش بینی کنید؟ و سپس سوم، چهارم، و پنجم بار پیش بینی کنید؟ آیا تا به حال پس از یک مکالمه به ظاهر دلپذیر به خانه رفته اید و عصر را به تجزیه و تحلیل هر کلمه سپری کرده اید تا اینکه فکر کنید آیا گفتگو اصلاً خوشایند است؟ همه ما مقصر هستیم که در برخی از جنبه های زندگی خود بیش از حد فکر می کنیم. خواه این دراز کشیدن در رختخواب باشد که لحظات سختی را تجربه می کنید یا از ناتوانی در تصمیم رنج می برید، تفکر بیش از حد یک عمل رایج است و برای بسیاری عادت دوم است.
بیش از حد فکر کردن، تفکر سازنده نیست. می تواند قابلیت ما برای آرام گرفتن، تسکین یافتن و فراموش کردن را مختل کند. می تواند منجر به شک و عدم اعتماد به نفس شود. حتی می تواند به صورت فیزیکی ظاهر شود و باعث کمبود خواب یا مشکلات گوارشی شود.
چه زمانی فکر کردن به تفکر بیش از حد تبدیل می شود؟
ما به عنوان انسان فکر می کنیم، بنابراین، ما هستیم، درست است؟ اما در چه نقطه ای تفکر غیر مفید می شود؟ تفکر بیش از حد چیست؟
- نگران کننده: این نوعی از تفکر بیش از حد است که احتمالاً خیلی برای ما آشناست و معمولاً به صورت "چه می شد اگر" بیان می شود. نگرانی بر پایه احتمال، واقعیت یا واقعه نیست. این مبتنی بر ترس است و معمولاً یک سناریو می گیرد و روی یک نتیجه وحشتناک تمرکز می کند. به عنوان مثال: به جای اینکه به این فکر کنید " اگر پروژه ام با موفقیت بزرگی همراه شود، چه خوب می شود"، شما نگران می شوید که " اگر پروژه ام شکست بخورد و شرکت حمایت مالی را لغو کند چه می شود؟"
- تکرار افکار: این نوع تفکر بیش از حد نوعی تفکر تکراری است که به نظر نمیرسد از آن خلاص شوید. تکرار افکار را می توان به دو نوع تقسیم کرد. (1) تکرار افسرده ساز - مشغول شدن در تمرکز منفی و تکراری بر خود است. به عنوان مثال: شما در یک مهمانی شام نسبت به همکارانتان لباس غیرمتعارف تر می پوشید و ساعت ها به انتقاد از خودتان می پردازید که منجر به تفکر تحریف شده در مورد خودتان می شود. تکرار افسرده ساز می تواند به سرعت به یک چرخه معیوب تبدیل شود. (2) تکرار خشمگین - که معمولاً به صورت سرزنش اتفاق می افتد. به عنوان مثال: شما کلمات یک بحث اخیر را بارها و بارها در ذهن خود تکرار می کنید، در حالی که عصبانی تر می شوید و شواهدی را به استدلال خود اضافه می کنید. این منجر به پرخاشگری، رنجش و تفسیرهای تحریف شده از دیگران می شود.
- تحریف های شناختی: این نوع تفکر بیش از حد منجر به خطاهایی در تفکر می شود که منجر به واکنش های هیجانی بیش از حد یا غیر ضروری می شود. وقتی تحریف های شناختی به عنوان روش های عادی تفکر یا تفکر بیش از حد آشکار می شوند، توانایی شما را برای ارزیابی بی طرفانه یک موقعیت مهار می کنند. به عنوان مثال: در یک مهمانی، یکی از دوستان به سختی با شما صحبت می کند. شما فرض می کنید دوستتان دیوانه است یا شما را بی علاقه می داند. در حقیقت، هیچ ارزشی در آن افکار وجود ندارد، شما نمی توانید ذهن آنها را بخوانید یا موقعیت آنها را بدانید.
آیا هیچ یک از این موقعیت ها آشنا به نظر می رسد؟
اگر اینگونه است، به این دلیل است که به عنوان یک گونه، تفکر بیش از حد در مغز ما ایجاد می شود. تفکر بیش از حد با ترس شروع می شود و ترس قدیمی ترین مکانیسم بقای ماست که به ما می آموزد از طریق فرآیندی به نام تقویت از موقعیت های خطرناک اجتناب کنیم. تکامل یادگیری مبتنی بر ترس را خودکار کرده است و مغز ما نه تنها به ما کمک می کند تا زنده بمانیم، بلکه برای تجزیه و تحلیل اینکه اگر زنده نمی ماندیم چه اتفاقی میافتاد، چه اتفاقی ممکن است در آینده بیفتد و چگونه از هر رویداد ناخوشایند دیگری اجتناب کنیم، سازگار شده است. برای بسیاری از ما، این احساس به صورت اضطراب ظاهر می شود.
در ادامه ...
شما متوجه خواهید شد که علم پشت این عادات ذهنی هم جذاب و هم دلگرم کننده است. نه، شما تنها نیستید که به این روش فکر می کنید، و نه، مغز شما مشکل دارد، دقیقاً
همانطور که مغز انسان قرن ها پیش برای انجام آن آموزش دیده بود، کار می کند. اما مهم تر از تاریخچه و علم پشت تفکر بیش از حد، راه حل هایی هستند که می خواهید بدانید.
- ادرس کانال تلگرام - t.me/bestbrainforU -







