امروزه تعداد زیادی از سازمانها و کسب و کارها با مفهوم OKR و مزایای آن آشنا شده‌اند. خیلی از مدیران می‌دانند در صورت بکارگیری این چارچوب می‌توانند به رشد و تعالی سازمان خود کمک کنند.

اما پیاده سازی این چارچوب مانند خیلی از موارد استراتژیک دیگر چالشهای خاص خود را دارا می‌باشد. به عنوان مثال این امکان وجود دارد که در صورت عدم انتقال درست مفهوم OKR، الزامات و مزایای آن در بدنه کسب و کار؛ پرسنل یک سازمان اهمیت و جایگاه نقش خود را در آن به درستی درک نکنند و در مقابل تغییرات مقاومت نشان دهند.

این دیالوگ که افراد با ناراحتی خاصی از این مسأله شکایت می‌کنند که کاری بیهوده به کارهای قبلی اضافه شده یا دوباره روالهای بدون هدفی از سمت سازمان ابلاغ شده ، برای ما آشناست.

از سویی دیگر مدیران سازمانها فقط به صرف اینکه دیگر شرکتها از این چارچوب استفاده می‌کنند و نمی‌خواهند از این قافله عقب بمانند اقدام به پیاده‌سازی آن می‌نمایند اما پس از مدتی، تغییر مثبتی مشاهده نمی‌کنند و به نتیجه‌ای نمی‌رسند و شاید حتی نمی‌توانند پارامترهایی که باعث عدم نتیجه‌گیری شود را مشاهده و عارضه‌یابی نمایند.

اما آیا واقعاً ما در سازمان نیاز به پیاده سازی OKR داریم؟ آیا واقعاً OKR می‌تواند به ما کمک کند یا فقط مشکلاتمان را اضافه می‌نماید؟ چرا نمی‌توانیم از مزایای OKR در سازمان خود استفاده کنیم و چرا به نتیجه‌ای مطلوب نمی‌رسیم؟ یا زمان مناسب پیاده‌سازی OKR در مجموعه ما چه وقت است؟

این دغدغه‌ها و سؤالاتی هستند که ذهن خیلی از کسب و کارها و مدیران را به خود مشغول کرده است. در این وبینار قصد داریم به بررسی اجمالی موارد فوق بپردازیم و ببینیم که چه مواردی می‌تواند باعث شود که OKR برای ما مشکل ساز شود و برای جلوگیری از آن چه اقداماتی باید انجام دهیم.