


وبینار این 7 اشتباه را نکن تا موفق شوی!
برگزار شده
وبینار این 7 اشتباه را نکن تا موفق شوی!
برگزار شده
بلیتهای وبینار
توضیحات
همه ما مشکلات در زندگی را به نحوی تجربه کردهایم.
کارهایی کردهایم که بر زندگیمان تأثیر منفی داشته است.
اما چگونه از دام اشتباهاتمان در زندگی خلاص شویم؟
خوشبختانه این رفتارها اکثراً الگوهای مشخص و تکراری دارند
که با پی بردن به آنها میتوانیم از اتلاف وقت، پول و سرمایهٔ احساسی خود جلوگیری و در زمان صرفهجویی کنیم.
این 7 الگوی غلط را بشناسید. اینها سرنخ اشتباهات شما در زندگی هستند.
این 7 الگوی اشتباه را انجام ندهید تا به قلههای موفقیت برسید!
همهٔ ما کمابیش با شکست و ناکامی آشناییم و برخی کمتر و برخی بیشتر آن را تجربه کردهایم. آیا این چیز بدی است؟ اصلاً. زندگی سفری بین شادیها و غمها، شدنها و نشدنها، رسیدنها و نرسیدنها و شکستها و موفقیتهاست.
مخصوصاً وقتی در مسیری خام و تازهکار هستیم احتمال شکست و اشتباه بیشتر است. در ابتدا باید بگویم به خودتان حق اشتباه کردن و خطا را بدهید. یعنی قرار نیست ما اشتباه نکنیم. چون اگر فکر کنید که نباید اشتباه کنید احتمالاً اولاً به وسواس فکری دچار خواهید شد و تصمیم گرفتن برایتان سختترین کار دنیا خواهد شد (چون میخواهید که خطا نکنید!) ثانیاً وسعت تجارب و زندگی شما محدود خواهد شد.
اینجا فقط خواستم این نکتهٔ مهم را تذکر بدهم. پس خطا و اشتباه و شکست بخشی از زندگی ماست چه بخواهیم و چه نخواهیم. چه خوشمان بیاید چه خوشمان نیاید. بنابراین اشتباه کردن، ایراد نیست لزوماً بلکه تأمل نکردن در خطاهایمان ایراد است. اینکه برنگردیم و تفکر نکنیم. که چه شد؟ چه نشد؟ چه اتفاقی افتاد؟ چرا؟ چطور؟ و...
خطاهای ما مثل سوراخهای جیب ماست. اگر من جیبم سوراخ باشد و مدام در آن چیزی بریزم چه میشود؟ هیچ! انگار که چیزی نریختهام.
سالهای دور پدری به فکرش رسید به پسرش گفت بیا روبروی همین کوه یک انبار بزرگ بسازیم و 40 سال گندم ذخیره کنیم. هرسال آبسالی بود بیشتر هرسال خشکسالی بود کمتر. پسازآن ما یک انبار داریم با پشتوانهٔ 40 ساله. این معرکه است. دیگر هر طور دوست داشتیم زندگی میکنیم. هر وقت خواستیم میکاریم هر وقت خشکسالی شد ککمان نمیگزد. پس هم گفت درود بر تو چه مغز اقتصادی داری پدر! خلاصه که 40 سال گذشت و اتفاقاً در چهل و یکمین سال خشکسالی شد! پدر با نگاهی لبریز از غرور رو به پسر کرد و گفت: خب ما که خیالمان راحت است. برو و کمی گندم از انبارمان بیاور.
پسر رفت و چند سنگ کنار زد تا کمی گندم بردارد. دستش را هر چه فرو برد گندمی به دستش نرسید. باز هم سنگهایی را کنار زد و باز هم خبری از گندم نبود. بهاندازهای آنجا را کند و سنگها را از راه برداشت که بتواند وارد انبار بزرگ شود. وقتی وارد شد بهجای گندم، صدها لانهٔ موش دید! بله موشها طی 40 سال آرامآرام سراغ همهٔ گندمها رسیده بودند! اینجاست که مولانا میفرماید:
گر نه موشی دزد در انبار ماست گندم اعمال چهلساله کجاست؟
اول ای جان دفع شر موش کن وان گهان در جمع گندم جوش کن!
پس اول باید موشها را چاره کنیم، سوراخهای جیب خود را چاره کنیم، بعد بهسوی رشد و موفقیت و جمعکردن گام برداریم. وگرنه به خیری نخواهیم رسید. و اگر کمی دقت کنید ردپای این موضوع دقیقاً در زندگی برخی (یا شاید خودتان!) میتوانید ببینید. کسانی که در ظاهر خیلی کارها میکنند اما بعد از 20 سال نگاه میکنی، عملاً تغییری نکردهاند، رشدی نکردهاند. دلیلش چیست؟ همانکه سوراخ خطاها و اشتباهات خود را نپوشاندهاند.
باور کنید میانبری نداریم. صبر و حوصله کنید. بدون تأمل در خطاهایمان تنها درجا خواهیم زد. گاهی باحوصله و تفکر بیشتر، در درازمدت بسیار شتاب بیشتری خواهید گرفت. و در یککلام میخواهم حرف اصلی این وبینار را تکرار کنم که:
روی شکست و خطاهایتان تمرکز کنید، هیچچیز اندازهٔ این شما را به پیروزی و موفقیت نزدیک نمیکند!






