


وبینار کشف راز موفقیت و شادکامی با خودشناسی
برگزار شده
وبینار کشف راز موفقیت و شادکامی با خودشناسی
برگزار شده
توضیحات
آیا تا کنون از خود پرسیدهاید که کیستید و در این دنیا چه میکنید؟
آیا شما هم از شغل و موقعیت خودتان ناراضی هستید و از مسیر پیش رو احساس ناامیدی میکنید؟
آیا از اینکه همسرتان یا اطرافیان شما را درک نمیکند و شما قادر به درک آن ها نیستید رنج میبرید؟
آیا تلاش زیادی میکنید اما از دستاوردهای تحصیل و کار خود راضی نیستید و احساس ناتوانی میکنید؟
جواب این سوالات و بسیاری از سوالات دیگر را در این وبینار خواهید گرفت.
برای درک بهتر ضرورت یادگیری علم شخصیت شناسی و شناخت خود از داستان خودم شروع میکنم.
موقع انتخاب رشته دوران تحصیلم که یا باید ریاضی فیزیک انتخاب می کردیم و مهندس میشدیم و یا تجربی انتخاب میکردی گزینه دیگه ای وجود نداشت. از نظر بقیه رشته انسانی مال بچه تنبل ها بود و هنر که اصلا برای بچه در روها از درس و مدرسه. این شد که رشته ریاضی فیزیک انتخاب کردم چون نمیخواستم جزو بچه تنبلها باشم و دوست نداشتم تاییدهای بیرونی از دست بدهم. رشته تجربی و پزشکی هم که اصلاً با روحیات حساس من سازگاری نداشت. یادمه دوران راهنمایی ام سر تشییع پیکر یک جانور بیچاره داستانی داشتم. اونقدر تجربه جذابی برایم بود که حالا حتی یادم نمیاد اون جانور بیچاره چه جانوری بود! کلا خاطره آن زمان را از حافظه پاک کردم. دوران بعد از انتخاب اشتباه تصمیم گرفتم بروم رشته ریاضی ولی همیشه یک فرقی بین خودم و اونها احساس میکردم. تفاوتی که سعی داشتم با تلاش بیشتر جبرانش کنم.. چند برابر دوستانم تلاش میکردم واقعا تلاش میکردم ولی دوستانم با صرف زمان و انرژی کمتر همان نتیجه ای را میگرفتند که من باید خودم را میکشتم تا بهش برسم.. خیلی شادتر از من بودند، راحتتر نتیجه میگرفتند و من کم کم داشتم به این نتیجه میرسیدم که من مشکلی دارم چرا به راحتی اونها نمیتونم نتیجه بگیرم ؟ چرا من یک وقت هایی حتی از اونها هم بیشتر تلاش میکردم به معنی واقعی کلمه خودم می کشتم ولی باز اونها حتی نتیجه شون از منم بهتر میشد؟ شما هم تا حالا این تجربه داشتید؟ همیشه یک شکاف بزرگی بوده بین جایی که هستم و جایی که دوست داشتم باشم. هیچ وقت از خودم راضی نبودم، شادی و حال خوبم کم کم از دست دادم. دیگه خودم اصلا نمیدیدم فقط میدویدم که دستاورد به دست بیاورم تا دیگران تاییدم کنند. تا بتونم با یک نمره خوب، دانشگاه خوبی این خودی که هست را بپذیرم. چون یاد نگرفته بودم که این «خود» را همانگونه که هست بشناسم و دوست داشته باشم. برعکس آموخته بودم برای تایید شدن باید چیزی شوم که دیگران دوست داشتند بشوم. کسی نپرسید چه دوست داری و من هم فراموش کرده بودم که خود مستقلی وجود دارد. وقتی هیچ شناختی نسبت به خودمون نداریم نمیتونیم عزت نفس بالایی داشته باشیم. شما چه طور می توانید کسی دوست داشته باشید بدون اینکه هیچ شناختی نسبت بهش داشته باشید. وقتی خودتون دوست ندارید و نادیده اش گرفتید، به علایق، خواستههای و نیازهای خودتان توجهی ندارید، چه طور انتظار دارید که دیگران شما را ببینند و دوست داشته باشند وقتی خودتان هوای خودتان را نداشتید؟ کسی که باید این تایید را به ما می داد خودمان بودیم. بسیاری از افراد گمان میکنند که خود را می شناسند اما هنگامی که از علایق، آرمان و هدف، ویژگیهای شخصیتی و هرآنچه که به زندگیش معنا، امید و نشاط میبخشد سوال میشود، اغلب قادر به بیان پاسخ شفاف و روشنی نیستند. هرچه بیشتر میدویدم جای خالی چیزی را درونم بیشتر احساس میکردم، یک شادی و رضایت گمشده که هیچ دستاوردی جایش را پر نمیکرد و هی از خودم دور تر و دورتر میشدم. از هیچ چیزی لذت نمیبردم. زندگی کردن را فراموش کرده بودم و زندگی برایم شده بود یک میدان مسابقه. به یک جایی رسیدم که دیگر دیدم توان ادامه دادن ندارم، انگار بنزین وجودم دیگر تمام شده بود. چون تمام طول تحصیلم فقط دویده بودم که خودم را به این و آن ثابت کنم بدون اینکه فکر کنم واقعا این مسیری بود که میخواستم بروم؟ چرا اینقدر حالم بد هست؟ هر چیزی هم که بهش میرسیدم بعد مدتی اضطرابم بیشتر میشد. از یک جایی به بعد که جسمم شروع کرد به هشدار دادن، تصمیم گرفتم که توقف بدهم به این مسیر اشتباه و خودم را پیدا کنم. دنبال کردن یا نکردن مسیر فردی خودتان، نوع احساس و اعتمادی که به خودتان دارید را شکل می دهد و این احساسی که نسبت به خودتان دارید، همه جنبههای زندگی شما را تحت تاثیر قرار میدهد. روابط عاطفی و کاری، اینکه چه قدر کار شما دیده بشود یا نشود، چه قدر مورد احترام قرار بگیرید، روابط شما با خانواده، همسر و هرکسی که با این «خود» در ارتباط هست. پیدا کردن شغل دلخواه، میزان ریسک و عملکرد شما، اینکه چه قدر بتوانید وارد میدان عمل بشوید و دستاورد کسب کنید یا در کمال گرایی منفی غوطهور شوید و انجام کارهای لازم را به تعویق بیندازید. میزان موفقیت تحصیلی شما و نوع ارتباطات شما با دیگران. سلامت جسم و روان شما را همین شناخت نسبت به خود میتواند تحت تأثیر قرار دهد. اینکه چه قدر حال شما در طول زندگیتان علی رغم همه چالش های موجود، خوب باشد و چه قدر باور داشته باشید که میتوانید چالشهای زندگی را حل کنید. علم شخصیت شناسی به شما کمک میکند تا با درک بهتری از ویژگیهای خود و دیگران و شناخت تفاوتها، رابطه بهتری را با خود و دیگران تجربه کنید. خودشناسی به شما کمک میکند تا با شناخت بیشتر ویژگی های منحصر به فرد خودتان، حس ارزشمندی و اعتماد به نفس خویش را بازیابید و زندگی بهتر با دستاوردهای بیشتری را تجربه کنید. جیمز هالیس روانکاو آمریکایی میگوید: «هنگامی که از افسردگی، درماندگی و کمبود انرژی رنج می برید، باید بپذیرید که بر خلاف طبیعت خود پیش رفتهاید.» به امید زمانی که هیچ فردی به خاطر رضایت دیگران یا دریافت تشویق و تایید، پا بر روی خواستهها و علایقش نگذارد و خود حقیقی اش را زیست کند همان علتی که به زندگیش معنا، نشاط و امید میبخشد.





