در زمانه فعلی، به دلیل پیشرفت‌های پرسرعت تکنولوژی و تغییر مستمر محیط کسب‌وکار، مفهوم استراتژی و مدیریت استراتژیک به یکی از مهم‌ترین ابزارهای مدیران و سازمان‌ها برای انطباق با این تغییرات، استفاده از فرصت‌های تغییر و مقابله با تهدیدهای آن تبدیل شده است.

خود مفهوم استراتژی نیز از زمان سان تزو – استراتژیست و فرمانده نظامی چینی و نویسنده اولین کتاب در حوزه استراتژی – تاکنون دچار تغییر و تطور فراوان شده است. البته امروز هم استراتژی را راه و رسم و شیوه خاص رقابتی که یک بنگاه اقتصادی – یا سازمان غیرانتفاعی – برای بقا و موفقیت برمی‌گزیند می‌دانند؛ ولی به‌طور مثال تا ۶۰ سال پیش استراتژی را برنامه‌ریزی بلندمدت بنگاه برای تخصیص منابع می‌دانستند و امروز – در صنایع فناور – استراتژی چراغ راه و فهم مشترکی است که تصمیمات و اقدامات روزانه مدیران و کارکنان کسب‌وکار را جهت می‌دهد.

با هر نگاهی به مفهوم مدیریت استراتژیک و در هر نوعی از انواع سازمان، نقش مدیران و برنامه‌ریزان سازمان در درک و تحلیل شرایطی درونی و بیرونی سازمان، انتخاب استراتژی مناسب و پیاده‌سازی درست آن استراتژی به‌منظور دستیابی به موفقیت، انکارناپذیر است.

در این وبینار قصد داریم با استفاده از دست‌آوردهای علوم شناختی و علوم عصبی، به بررسی تعدادی از قابلیت‌های شناختی مدیران که بر تصمیمات آنان در سازمان و درنتیجه عملکرد سازمان تأثیر می‌گذارد بپردازیم و به مدیران سازمان‌ها راهکارهایی ارائه دهیم تا استراتژی‌های بهتری انتخاب کنند و استراتژي‌ها را بهتر پیاده‌سازی نمایند.