قبول داری مادامیکه پول دغدغمون باشه، همه ی زندگی دغدغه میشه؟؟؟
از نیازهای اولیمون گرفته تا خیلی چیزای دیگه. غیر از اینه؟
اینکه نشد زندگی ...

میدونی زورش کجاست ؟!! اینکه خودمون درستش کردیم! پول رو میگم ... خودمون بهش اعتبار دادیم، ارزش دادیم، جایگاه دادیم

حالا خودمون توش موندیم!

ما خودمون پول رو به عنوان ابزار ساختیم که به ما خدمت کنه اما برعکس شده! پول شده هدف و ما داریم بهش خدمت میکنیم! چه بسا تا آخر عمرمون.

اینجوری میشه که همیشه پول دغدغه زندگیمون باقی میمونه. به قول معروف :

پول خدمتگزار خیلی خوبیه ولی ارباب بسیار بد !

آره قبول دارم، آدم های غر غرو، کسایی که عادت کردن دنبال مقصر بگردن و نق بزنن، همینجا سر و کلشون پیدا میشه که میگن :

تقصیر پوله! پول شیطانیه! هر کی پول داره یا خورش دزده یا باباش! شاید هم ارث زیادی بهش رسیده!

با این وضعیت مملکت و اقتصاد و گرونی، معلومه که باید واسه پول کار کنیم، چاره دیگه ای نیست ...

درست میگن : برای کسایی که کاسه گدایی رو بیرون از خودشون دراز کردن و فقط منتظرن که یه روز خوب بیاد، چاره ای جز این انتظار تاریک نیست. انتظاری که هممون میدونیم باید آخرش به گور ببریم.

اگر دست از غر زدن برداریم و یکم منصفانه نگاه کنیم، میبینیم که هستن آم هایی که توی همین شرایط و همین وضعیت اقتصادی، از صفر مطلق به ثروتمندی و استقلال مالی رسیدن و دیگه پول دغدغه زندگیشون نیست. پس معلومه چاره ای هست!

این جمله رو از تونی رابینز به یاد دارم که شدیدا معتقد بود : موفقیت از خودش رد پا به جا میزاره!

فقط کافیه این رد پاها رو پیدا کنیم و الگوبرداری کنیم

کاری که ناپلئون هیل به سفارش میلیارد آمریکایی آقای دیل کارنگی انجام داد همین بود. با صدها ثروتمند خودساخته مصاحبه کرد، ردپای ثروت رو در آورد و در قالب کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید معرفی کرد ( حرف و حدیث پیرامون این کتاب زیاده، فعلا بگذریم )

حرکت بعدی رو آنتونی رابینز زد. خود تونی رابینز ، قدرتش رو مدیون اینه که خیلی خوب میتونه الگوبرداری کنه. حالا فرض کن تونی رابینز بیفته دنبال ردپاها و الگوهای ثروت ساز. این شد که در مقام یک ژورنالیست شروع به مصاحبه با ثروتمندان خودساخته کرد و عصاره این خرد و حکمت رو توی کتاب قطور بازی پول، ارایه داد.

اما خب! اینجا ایرانه! نه نه نه! اگر فکر کردین میخوام بگم اینجا ایرانه و همه چیز فرق میکنه و این حرفا اینجا جواب نمیده سخت در اشتباه هستی!

اتفاقا برعکس! میخوام بکم اینجا ایرانه، شرایط پولسازی خیلی خیلی خیلی راحت تر از این حرفاست.

( توی کارگاه حضوری شماره 1 آقای احمد کلاته که شرکت کرده بودم / کد 3 ، دقیقا همین موضوع مطرح شد :

اینکه توی ایده آل ترین شرایط پولسازی در ایران هستیم. بارو کنی یا باور نکنی، همینه

موضوع این وبینار دقیقا همینه :

چرا توی ایده آل ترین شرایط پولسازی ایران هستیم؟

چرا پول دغدغه زندگیمون شده؟

چطوری پول دغدغه زندگیمون نباشه؟ فقط یک راه داره که توی وبینار میگم

تله پول پروانه ای چیه که ما رو  گرفتار کرده؟

رابطه دقیق ذهن پولساز و شغل پولساز چیه؟

سفری که پیش روت هست، مهمترین سفر زندگیت نیست، بلکه تنها سفر مهم زندگیت هست. چرا؟

بزار راحت بگم : چون کاری میکنه که دیگه پول دغدغه زندگیت نباشه/ چی از این مهم تر؟؟؟

شما به این ضیافت دعوتی ... یادت باشه این دعوتنامه از طرف من نیست، از طریق من به حضور ارزشمند شما تقدیم میشه

فقط کافیه اجازه بدی به قلبت بشینه، قلبت لبیک بگه تمومه!

اگر به ذهنت بسپری، چه بسا با یک فکر، فقط یک فکر چنان ترس و تردیدی ایجاد میکنه که خیلی راحت این دعوتی رو پس میزنی

اصلا لازم نیست فکر کنی، هر کسی به هرجایی رسیده از این قانون تبعیت کرده:

فکر نکن، اقدام کن، همه چی به تخمت ( هنر رندانه به تخم گرفتن خیلی مهمه )

ما هم توی این سفر یاد میگیریم که چطوری این قانون جسورانه رو توی زندگیمون پیاده کنیم.

اگر هستی ، بسم الله ... توی وبینار میبینمتون - قلب قرمز :)