


مدرسه تابستانی اقتصاد برای همه (دوره جامع ۳۰ ساعته)
برگزار شده
مدرسه تابستانی اقتصاد برای همه (دوره جامع ۳۰ ساعته)
برگزار شده
توضیحات
چرا درک اقتصاد برای همه مهم است؟ روزی نیست که تورم درآمد ما را نبلعد و روزی نیست که ما به عنوان پدر ، مادر، صاحب کسب و کار در تعلیق اقتصاد ایران گیر نیافتاده باشیم و این تعلیق ما را به سمت انفعال پیش نبرد.
مدرسه تابستانی اقتصاد برای همه را راه اندازی کرده ایم برای جواب دادن اجرایی به سوالاتی که ذهن همه ما را درگیر کرده است، از مکانیزم های کلان اقتصادی تا مدیریت ریسک ، پس انداز و سرمایه گذاری تا درک تیپ شخصیتی مان در این اقتصاد پر تلاطم.
در مدرسه تابستانه اقتصاد برای همه علاوه بر بستر های امروز به آینده اقتصاد و اقتصاد کریپتو هم توجه می شود ، چون چراغ راه ما و فرزندانمان به سمت آینده است.
مزایای این مدرسه برای شما:
* ۳۰ ساعت آموزش آنلاین
* قابلیت ضبط وبینارها و استفاده آن در هر زمان

* یک ساعت مشاوره اقتصادی رایگان هدیه با پیمان مولوی که به طور عادی یک میلیون تومان برای اشخاص و ۳ میلیون تومان برای شرکتها هزینه بر است
* ۱۰ جلسه با موضوعاتی مجزا
* امکان تعریف یک موضوع و پروژه از ابتدا تا انتهای مدرسه و به سرانجام رساندن آن
* عضویت در اکادمی مولوی و موسسه اندیشه و خرد مولوی

در این مدرسه تابستانی به درک عمیقی از اقتصاد ایران و مکانیزم هایش و قدرت برون رفت از تله های آن را خواهیم آموخت
چگونه پس انداز کنیم؟ چگونه سرمایه گذاری کنیم؟ چگونه مدریت ریسک کنیم؟ چگونه خود و آینده فرزندانمان را به لحاظ اقتصادی ایمن سازیم؟
به درک درستی از خود برسیم و تصمیمات اقتصادی بهینه منطبق بر شخصیت خود داشته باشیم
از مشاوره اقتصادی و سرمایه گذاری این مدرسه استفاده کینم

موضوعاتی که در این مدرسه تابستانی ارایه می شود:
* رشد اقتصادی
* چرخه های رونق و رکود در اقتصاد
* بازار های موازی در اقتصاد ایران
* پول و تورم
* پول در ایران چگونه کار می کند؟
* سیاست های پولی و ارزی و تاثیر آن بر ما
* نظام بانکی و نظام تامین مالی
* سیاستهای مالی و بودجه و مالیات و نقش کسری بودجه
* نرخ ارز در اقتصاد ایران
* تجارت بین المللی
* ساختار سرمایه شخصی و شرکتی
* مدیریت مالی شخصی و کسب و کار
* پس انداز و سرمایه گذاری و چرخه بی نهایت آن
* تیپ شخصیتی و اقتصاد ایران
* بازارهای پیشرو و پی رو در اقتصاد ایران
* ابزار های نوین سرمایه گذاری
* اقتصاد کریپتو و اقتصاد ایران
* مدیریت ریسک در اقتصاد ایران
* تحلیل بازارهای سرمایه گذاری در اقتصاد کلان ایران
* بررسی اقتصاد سیاسی در ایران

بررسی اقتصادی بازارهای سرمایه گذاری موازی
* بازار سرمایه
* بازارکالایی و طلا
* بازار مسکن
* بازار رمز ارزها
* بازار خودرویی
* بازار ارز

این وبینار برای افراد بالای 16 سال مناسب است

درس اول اقتصاد: کمیابی
داستان زندگی انسانها روی کره زمین، داستان شکار منابع محدود توسط آدمهایی با خواستههای نامحدود است. این بیعدالتی در توزیع منابع، باعث میشود که مردم بخشی از جهان از ثروت، آرامش و سلامتی برخوردار باشند و بخش دیگر آن با سایهای از فقر، جنگ و بیماری دست و پنجه نرم کنند. موضوع کمیابی، اولین درسی است باید آن را در کلاس اقتصاد بیاموزید.
کمیابی فقط محدود به فقرا نیست؛ کمیابی یک تفکر است. حتی کسانی که بسیار ثروتمند هستند باز هم کمبود را احساس میکنند؛ آنها بیشتر و بیشتر میخواهند و حتی خودشان هم نمیدانند که آیا این خواستنها انتهایی دارد یا نه؟ حالا این پرسش مطرح است که چرا برخی کشورها و مردمی که در آن زندگی میکنند، با وجود همین منابع محدود، زندگی خوبی دارند و حتی میتوان گفت که ثروتمند هستند اما برخی دیگر، داشتن چنین وضعیتی را حتی در خواب هم تصور نمیکنند؟ شاید بتوان پاسخ آن را در شیوه قانونگذاری و اهمیت دادن به موضوع «حق مالکیت افراد» پیدا کرد.
وقتی یک دولت یا حکومت، چنین قوانینی را تصویب کند به علت بهینه شدن نظام اقتصادی و امیدی که در قلب تولیدکنندگان ایجاد میشود چرخهای لنگان اقتصاد یک کشور دوباره به چرخش درمیآیند.

درس دوم اقتصاد:با کارآمدترین نظام اقتصادی جهان آشنا شوید
در اقتصاد، معاملههای فراوانی انجام میشوند. اما دو نوع از این معاملهها برای ساخت یک نظام اقتصادی بهینه ضروری هستند. این دو نوع معامله شامل معاملههای «کارآمد» و «پارتو» میشوند. اجازه بدهید قبل از هر چیز این دو نوع معامله را تعریف کنیم.
* معامله کارآمد: به معاملهای گفته میشود که در آن یک خریدار و یک فروشنده وجود دارند و هر دو بعد از انجام معامله احساس رضایت و برتری میکنند. چون با خود میاندیشند چیزی که به دست آوردهاند، ارزشمندتر از چیزی است که از دست دادهاند.
* معامله پارتو: احتمالا باید پارتو را بیشتر با اصل معروف ۲۰/۸۰ بشناسید. او اقتصاددانی است که ثابت کرد، ۸۰ درصد ثروت جهان توسط ۲۰ درصد مردم تولید میشود. نمونههای نسبت پاتو را در هر جایی میتوانید پیدا کنید. اما معامله پارتو، معاملهای است که در طول آن هر دو طرف سود ببرند. در واقع میتوان آن را معاملهای برد – برد خطاب کرد.
وقتی در یک اقتصاد، این دو معامله به راحتی انجام شوند، یعنی نظام اقتصادی حاکم بر آن جامعه از نوع آزاد است. چنین اقتصادی باعث میشود تا مردم با آزادی کامل اما در چهارچوب قوانین و رعایت حق مالکیت دست به انجام کارهای اقتصادی بزنند.

درس سوم اقتصاد: خودکفایی خوب است یا بد؟
بخش بزرگی از مایحتاج روزانه کشاورزان به دست خودشان تولید یا فرآوری میگردد. اما آیا این موضوع باعث میشود که آنها به طور کامل، تمام نیازهایشان را برطرف کنند و هرگز به بازار نروند؟ خیر.
شاید آنها بتوانند با تلاش فراوان در بخش کوچکی از نیازهایشان به خودکفایی برسند اما همچنان باید بخش بزرگی از نیازهایشان مانند لباس، مواد شوینده، دارو، ابزار و مواردی از این دست را از بازار تهیه کنند.
گذشته از اینها، هرچقدر که بیشتر به سمت خودکفایی پیش برویم، کمتر میتوانیم بخشهای دیگر زندگی را احساس کنیم. چون خودکفا شدن نیاز به کار و تلاش بسیار زیادی دارد و این یعنی خداحافظی با استراحت، مسافرت، حس رضایت از زندگی و حتی ثروتمند شدن.
بیشتر کشاورزان و به ویژه دامداران، حتی یک روز هم نمیتوانند گاو و گوسفند خود را رها کرده و استراحت کنند. در عوض، کسانی که خریدار محصولات این کشاورزان هستند، بدون آنکه گاوی داشته باشند، شیر میخرند و بدون تحمل زحمتهای باغداری به هنگام برداشت سیب و گیلاس، به اندازه پولشان از آن میوهها خریداری میکنند.
در واقع، برخلاف آنچه که به نظر میرسد، انتهای خودکفایی، آسایش و راحتی نیست بلکه همیشه در خدمت بودن و فقر است. چه فقر روحی و چه فقر اقتصادی. یک اقتصاد آزاد و پویا، به جای حرکت به سمت خودکفایی به سراغ «تقسیم کار تخصصی» پیش میرود. تقسیم کار تخصصی باعث ایجاد یک چرخه اقتصادی پر از منفعت میشود.
به این ترتیب، شغلها به سمت بسیار تخصصیتر شدن و افزایش کارآمدی حرکت میکنند. به طوری که هر فرد با متخصص شدن در یک زمینه، به یک تکه از پازل برطرف کردن نیازهای دیگران تبدیل میشود و همه مردم با کار در کنار یکدیگر به نیازهایشان پاسخ میدهد. این ماجرا نه تنها باعث افزایش شغل در جامعه میشود بلکه زمینههای افزایش شادی و سلامت روحی را در مردم یک کشور فراهم میکند.

درس چهارم اقتصاد:گونه تغییر قیمت میتواند روی خرید کالا تاثیر بگذارد؟
در واقع، کاری که تغییر قیمتها انجام میدهد، ایجاد نوعی بازی با کشش قیمتی تقاضا و عرضه است. اجازه بدهید برایتان توضیح بدهم. بنزین را در نظر بگیرید. بیشتر ما در طول روز به شکلی از بنزین استفاده میکنیم. برخی از ما با اتومبیل شخصیمان و به صورت مستقیم و برخی دیگر با تاکسی سوار شدن به صورت غیرمستقیم در حال پرداخت بهای بنزین هستیم. پس این بدان معنی است که ما هر طور که شده به بنزین نیاز داریم.
تصور کنید امروز صبح، قیمت بنزین ۳۰ درصد افزایش پیدا کند. در ابتدا ممکن است افزایش قیمت بنزین باعث شود که مقداری از ترددهای غیرضروری کاهش یابد، مردم از مترو و اتوبوس برای جابهجایی استفاده کنند و به دنبال این ماجرا، میزان مصرف بنزین هم کاهش یابد. اما این فقط یک شوک قیمتی است که بعد از چند روز یا به حالت اول خود برمیگردد یا دست کم، خیلی به آن نزدیک میشود. چون تقاضای بنزین همیشه به قوت خود باقی میماند.
در کشش قیمتی عرضه، وقتی یک کالا گران میشود، تولیدکنندگان مقدار بیشتری از این کالا را وارد بازار میکنند تا فروششان افزایش یابد و وقتی یک کالا ارزان میشود، عرضه خود را کاهش میدهند چون دلشان نمیخواهد ضرر کنند.

درس پنجم اقتصاد: با انواع هزینه آشنا شوید
در اقتصاد، هزینههای متفاوتی وجود دارند. مثلا:
هزینه فرصت
هزینه فرصت، ارزش چیزی است که برای به دست آوردن چیز دیگری میپردازیم. مثلا وقتی بین تماشای مسابقه فوتبال و ورزش کردن، ورزش را انتخاب میکنیم، از دست دادن فرصت تماشای مسابقه فوتبال، هزینه فرصتی است که برای دویدن میپردازیم.
هزینه برگشت ناپذیر
این هزینهها به پولهایی مربوط میشود که در گذشته و در ازای ارزشی که برای کالاها قائل بودیم پرداخت کردهایم و حالا دیگر وجود ندارند. مثلا پولی که برای پرداخت هزینه ساندویچ ناهارمان خرج کردیم در وقت شام برگشتناپذیر به شمار میرود.
هزینه تبعی
به هزینههای تحمیل شده به علت قرار گرفتن در شرایط جدید یا گرفتن تصمیمهای تازه در مورد یک موضوع، هزینههای «تبعی» میگویند. مثلا تصور کنید میخواهید گوشی بخرید و در لحظه آخر، گوشی موردنظرتان ناموجود میشود.
از طرفی نمیتوانید بیش از این بدون گوشی بمانید و تنها گزینهای که برای خرید پیش روی شما است، نه شارژر دارد و نه هندزفری. در این شرایط به هزینهای که باید جداگانه برای خرید شارژر و هندزفری بپردازید، هزینه تبعی گفته میشود.
هزینه نهایی و هزینه متوسط
هزینه نهایی، مجموع مبالغی است که برای تولید یک محصول مصرف شدهاند. اما هزینه متوسط از تقسیم هزینه کلی بر تعداد محصول تولید شده به دست میآید.
مثلا اگر شما یک تولیدی کفش داشته باشید، هزینه نهایی، مجموع مبالغی میشود که برای تولید یک جفت کفش میپردازید و هزینه متوسط از تقسیم تمام هزینهای که برای خرید مواد اولیه به صورت عمده، حقوق و بیمه کارگران، مالیات و قبوض پرداختهاید بر تعداد نهایی کفشها به دست میآید.
هزینه بیرونی
هزینههای بیرونی، به آن دست از هزینهها گفته میشوند که بر افرادی خارج از معامله تحمیل میشوند. چنین هزینههایی هم جنبه مثبت دارند و هم جنبه منفی.
مثلا جنبه منفی هزینههای بیرونی به افرادی تحمیل میشود که همیشه با دوچرخه و مترو سرکار میروند و اصلا اتومبیل ندارند اما باید با آلودگی هوای ناشی از خودروهای تکسرنشین دست و پنجه نرم کنند.
در مورد جنبه مثبت آن هم میتوان فردی را مثال زد که دیوار بیرونی خانه خود را با استفاده از گیاه موچسب، یکپارچه سبز و زیبا میکند و هزینه مثبت بیرونی این عمل او به وسیله کسانی پرداخت میشود که از سرسبزی این دیوار در فصلهای بهار و تابستان و از سرخی برگهایش در فصل پاییز لذت میبرند.

درس ششم اقتصاد : واسطه ها چه نقشی در بازار بازی می کنند؟
با وجود آنکه میتوان واسطهها را از بازارها حذف کرد اما نقشی که آنها در چرخه بازار بازی میکنند، غیرقابل حذف است. چون آنها آغازگر زنجیرهای کاربردی از معاملهها هستند که برای بازار مفید است. اجازه بدهید مثالی برایتان بزنم. تصور کنید یک باغدار که تا فصل گذشته میوههایش را با کمک واسطهها به بازار میفروخت، در این فصل تصمیم بگیرد که خودش از ابتدا تا انتهای کار رساندن میوهها به بازار هدف را انجام دهد. در این صورت، او باید خودش تمام وظایفی که آن واسطه یا واسطهها انجام میدادند را برعهده بگیرد. به این ترتیب که:
* بازار هدف را شناسایی کند.
* ماشینهایی را برای انتقال میوهها کرایه کند.
* انبار مناسبی را برای میوههایش پیدا کند.
* برای فروش میوههایش به دنبال شرکتهای بستهبندی موادغذایی بگردد.
* کارگرانی را برای بستهبندی میوهها استخدام کند.
* محصولاتش را به شرکتهای پخش یا بهطور مستقیم به فروشگاهها ببرد.
* و… .
شاید از همان اول، بهتر بود که از واسطهها کمک میگرفت و فقط روی ایفا کردن نقش خودش به عنوان یک تولیدکننده متمرکز میشد.

درس هفتم اقتصاد : فاجعه منابع عمومی
«فاجعه منابع عمومی» نظریهای در اقتصاد است که میگوید وجود چیزهای رایگان همگانی، نه تنها تاثیر مثبتی ندارد بلکه باعث نابودی منابع و حتی در ابعاد گستردهتر باعث مرگ انسانها میشود.
طبق این نظریه، وقتی یک منبع عمومی مانند جنگل، اقیانوسها، حیات وحش و مراتع برای استفاده همه رایگان باشد، مردم تا جایی که میتوانند و بدون فکر کردن، از آن منبع استفاده میکنند. آنها زمانی دست از این کار برمیدارند که دیگر هیچ منبعی برای هیچکس باقی نمانده باشد. علت چنین ماجرایی در این است که همه فقط به فکر مصرف کردن و برداشتن حق خود هستند.
هیچکس به این فکر نمیکند که باید از این منابع محافظت کرد و حتی آنها را برای نسلهای بعدی زنده و قدرتمند نگه داشت. نمونه چنین مصارفی در جای جای جهان دیده میشود.
مثلا جنگلها آتش میگیرند و کمتر کسی برای خاموشی آنها قدم برمیدارد چون متعلق به همه است و هر یک فکر میکنند دیگری برای خاموش کردن اقدام میکند یا کارخانههای بزرگ، مواد آلوده خود را به اقیانوسها میریزند چون فکر میکنند آبهای جهانی متعلق به همه و رایگان هستند و هیچ احساس مسئولیتی در این باره نمیکنند. راهحل این مشکل در خصوصی سازی منابع عمومی نهفته است.
در این صورت، وقتی یک منبع بزرگ، مالکی داشته باشد نه تنها باعث حفظ آن میشود بلکه بقیه مردم هم میتوانند برای مدتی بسیار طولانی از وجود آن منبع سود ببرند.

درس هشتم اقتصاد :اقتصاد آزاد به چه معنا است؟
اقتصاد، چیزی نیست جز مبادله. همه ما در طول روز و همه تمدنهای جهان در طول تاریخ در حال انجام مبادله چیزهایی که داریم با چیزهایی که نداریم هستیم. تاریخ به ما نشان داد وقتی این مبادلهها، آزاد باشند شاهد رشد و شکوفایی خواهیم بود.
اگر قدرتهای اقتصادی را به دو بخش دولتی و خصوصی تقسیم کنیم، در آن صورت میتوان گفت مبادلههایی که در بخش دولتی انجام میشوند، از نوع اجباری و مبادلههای بخش خصوصی از نوع داوطلبانه و آزاد هستند.
در کشورهایی مثل کره شمالی، کوبا و بلاروس، حاکمیت بخش دولتی بر اقتصاد باعث گسترش مبادلههای اجباری شده است. به همین دلیل، وضعیت اقتصادی در این کشورها نابهسامان است.
در کشورهای اروپایی، سهم بخش دولتی و خصوصی در اقتصاد تقریبا به یک اندازه است. به همین دلیل وضع آنها از کشورهایی مثل کره شمالی خیلی بهتر است اما باز هم نرخ رشد اقتصادی آنها با آمریکا فاصله قابل توجهی دارد.
در حال حاضر، آمریکا آزادترین سیستم اقتصادی را در دنیا دارد و سهم بخش دولتی محدود است. با این وجود، هنوز هم فضای کافی برای آزادتر شدن این سیستم در آمریکا وجود دارد.

درس نهم اقتصاد : دامپینگ چیست؟
هر یک از کشورهای مختلف جهان در تولید یک یا چند کالا و خدمات، تخصص دارند و آن را بهتر از سایر کشورهای جهان انجام میدهند. این بدان معنی است که آنها در آن زمینه، نسبت به کشورهای جهان «مزیت نسبی» دارند.
مثلا ژاپنیها در زمینه تولید برخی لوازم الکترونیکی و اتومبیل نسبت به آمریکاییها برتر هستند. از طرفی، آمریکاییها نیز در برخی محصولات، در وضعیتی مشابه نسبت به ژاپنیها به سر میبرند. چنین کشورهایی میتوانند با صادرات کالاها یا خدمات تخصصی خود، نقش مکمل را برای یکدیگر بازی کرده و هر دو به سود برسند.
تا اینجای کار، همهچیز در وضعیت ایدئال خود به سر میبرد تا اینکه یک کشور به صورت «دامپینگ» (dumping) دست به صادرات کالاها میزند. دامپینگ به این معنی است که یک کشور، محصولاتی که در کشور مقصد تولید میشوند را به حدی ارزان قیمت به آنها صادر میکند که گویی هیچ سودی از این کار نمیبرد.
کمکم، قیمت ارزان محصول آنها جای محصول بومی را در کشور مقصد میگیرد. در نگاه اول، این موضوع اصلا سودمند نیست و حتی برخی از کشورها فکر میکنند که به شکلی مورد حمله اقتصادی کشور صادر کننده قرار گرفتهاند. اما در اصل، این فقط نوعی تخفیف است. اگر هر کدام از کشورها را یک انسان در نظر بگیریم، درک ماجرا سادهتر میشود.
تصور کنید یک مرد چینی میخواهد به یک مرد آمریکایی گوشی موبایلی بفروشد که قیمتش یک سوم گوشی مشابهی است که مرد آمریکایی تولید میکند. در این صورت، خرید موبایلی به یک سوم قیمت خیلی به صرفهتر از تولید آن با قیمت اصلی است. در واقع دامپینگ به نفع قشر آسیبپذیر جامعه است.
چون به آنها کمک میکند تا کالاهای مورد نیاز خود را با قیمتی بسیار ارزانتر تهیه کنند. اما اگر همهچیز اینقدر خوب است پس چرا دولتهای مختلف هر روز به دنبال وضع قوانین ضد دامپینگ هستند؟ پاسخ ساده است. چون دامپینگ یعنی آزادتر شدن اقتصاد و این دقیقا همان چیزی است که برخی دولتها از آن وحشت دارند.
وقتی کالایی توسط یک کشور خارجی با کیفیت قابل قبول و ارزان وارد یک کشور میشود، تولیدکنندگان داخلی به ناچار باید با آن کالا رقابت کنند. برخلاف چیزی که در رسانهها گفته میشود، تولیدکنندگان خوب میتوانند در این رقابت پیروز شوند. کسانی هم که شکست میخورند، به جای برطرف کردن مشکل خود، اصل صادرات دامپینگ را زیر سوال میبرند.
درست مثل کودکانی لجباز که وقتی در یک بازی برنده نمیشوند، آن را برهم میزنند! چیزی که مردم جهان به آن نیاز دارند، اقتصاد آزاد و باز هم آزادتر است. چون ثروت و توانمندی آنها در این مسیر نهفته است. در حقیقت، واکنش درست در مقابل دامپینگ، وضع قوانین سختگیرانه نیست، بلکه سازگار شدن و هوشمندانه عمل کردن است.

پول پرقدرت چیست؟
پولی که مستقیماً توسط بانک مرکزی به وجود میآید و این پول شامل موارد ترازنامه بانک مرکزی میشود پول پرقدرت نامیده می شود.
تعریف محدود پول یا M۱ که غالباً از آن به عنوان عرضه پول استفاده میشود عبارت است از اسکناس و مسکوکات در نزد مردم به علاوه سپردههای جاری مردم در بانکها و موسسات پولی که جزء بانکها به حساب نمیآیند ولی سپردههای جاری را میپذیرند.
حجم نقدینگی نیز به زبان ساده عبارت است از M۱ به علاوه سپردههای مدت دار. ( پول به علاوه سپردههای غیرجاری که در حسابهای مختلف شامل کوتاه مدت و بلند مدت و ... وجود دارد. همچنین گاهی در ایران به این حسابهای غیرجاری شبه پول هم گفته میشود.)
اما پول پرقدرت یا همان پایه پولی عبارت است از پولی که مستقیماً توسط بانک مرکزی به وجود میآید و این پول شامل موارد ترازنامه بانک مرکزی میشود. به عنوان یک تاریخچه کوتاه بگویم که پس از مبادله پایاپای دوره ایی به وجود آمد که در آن فلزات قیمتی مثل طلا، نقش واسطه مبادله را بازی میکردند.
اما کم کم به دلایل مختلف از جمله سختی حمل و نقل، مردم طلاهایشان را نزد صرافیها گذاشته و به جای آن طلاها، برگه رسید دریافت میکردند و این برگه را به عنوان پول در مبادلات به کار میبردند.
تدریجاً دولت جای این صرافیها را گرفت و خودش به مردم رسید طلایشان را میداد. این به این معنی بود که معادل طلایی که در خزانه بود، اسکناس چاپ میشد. به تدریج دولتها دریافتند که میتوانند بیش از آنچه حجم طلا دارند اسکناس منتشر کنند و به کسی هم بر نمیخورد، بنابراین از این به بعد، معادل درصدی از اسکناس منتشره، طلا نگهداری میکردند.
با گذشت این شرایط، موارد دیگری هم جای طلا به عنوان پشتوانه پول نگهداری شدند از جمله «طلبهای بانک مرکزی از دولت»، «ذخایر ارزی بانک مرکزی» و همچنین «طلبهای بانک مرکزی از بانکهای تجاری و داراییهای فیزیکی بانک مرکزی». این چهار مورد همان چهار موردی هستند که در قسمت داراییهای ترازنامه بانک مرکزی دیده میشوند وپول پرقدرت پولی است که بانک مرکزی از این چهار طریق ایجاد میکند.

صرافی غیرمتمرکز چیست؟
صرافی غیرمتمرکز یا DEX، بستری برای انجام معاملات بهصورت غیرمتمرکز است و از بلاک چین و قراردادهای هوشمند برای حذف واسطهها استفاده میکند. با یک صرافی غیرمتمرکز کاربران میتوانند بدون نیاز به واریز ارزهای دیجیتال به کیف پول صرافیها، از داخل کیف پول خودشان معاملات را انجام دهند.
وقتی صحبت از خریدوفروش و تبادل ارزهای دیجیتال به میان میآید، ذهنها بهسمت صرافیهایی نظیر بایننس و کوین بیس میرود و این موضوع بیعلت نیست. سهولت استفاده از آنها و محبوبیتشان باعث شده است تا کمتر کسی نیاز به صرافیهای دیگر را حس کند. اما ذات غیرمتمرکز ارزهای دیجیتال با نحوه کار این صرافیها در تضاد است.
هک و سرقت و همچنین امکان بلوکهشدن داراییها اصلیترین خطراتی هستند که داراییهای معاملهگران در یک صرافی متمرکز را تهدید میکنند. اما در یک صرافی غیرمتمرکز معتبر که کدنویسی بینقصی داشته باشد، این خطرات دیگر وجود ندارند. در این صرافیها، داراییها مستقیم از کیف پول معاملهگر برداشت میشود و هیچ شخص ثالثی مدیریت ارزها را برعهده نخواهد داشت.
برای فعالیت در صرافیهای غیرمتمرکز نیازی به واردکردن اطلاعات شخصی و حساس نیست و تنها با اتصال یک کیف پول میتوانید از خدمات یک DEX استفاده کنید.
البته بهدلیل مشکلات فنی که گاهی اوقات برای صرافیهای غیرمتمرکز پیش میآید، پشتیبانی نکردن از همه ارزهای دیجیتال و همچنین مسئله مقیاسپذیری بلاک چینها (کندی تراکنشها)، هنوز بیش از ۹۰٪ حجم معاملات ارزهای دیجیتال روی صرافیهای متمرکز انجام میشود و معاملهگران آنطور که باید فعلاً به صرافیهای غیرمتمرکز اعتماد ندارند. بااینحال، در سال ۲۰۲۰ شاهد رشد چشمگیر در حجم معاملات این صرافیها بودیم و امیدواری زیادی برای آینده این صرافیها وجود دارد.

صرافی غیرمتمرکز چگونه کار میکند؟
صرافیهای غیرمتمرکز روی بلاک چینهای آزاد که قابلیت اجرای قراردادهای هوشمند را دارند ساخته میشوند. اتریوم درحالحاضر بزرگترین میزبان صرافیهای غیرمتمرکز است.
برای درک نحوه کار صرافی غیرمتمرکز، قبل از هر چیز باید با مفهوم قرارداد هوشمند آشنا شوید. یک قرارداد هوشمند نرمافزاری است که در صورت وقوع شرایطی خاص، یک یا چند دستور خاص را اجرا میکند. این قرارداد روی بلاک چین پیادهسازی میشود و جلوگیری از اجرای آن غیرممکن است.
ویژگی اصلی یک قرارداد هوشمند، اجرای قطعی آن است. در حقیقت آنچه که باعث تفاوت قرارداد معمولی و قرارداد هوشمند میشود این است که در قرارداد هوشمند، هیچکس (حتی خود سازنده) نمیتواند مانع از اجرای قرارداد شود و بنابراین برای اجرای آن نیاز نیست که به واسطههای متمرکز اعتماد کنیم.
بنابراین، زمانیکه یک قرارداد هوشمند بر روی یک بلاک چینِ آزاد مثل اتریوم اجرا شود، دیگر قابلتوقف نیست و هیچکس نمیتواند جلوی اجرای آن را بگیرد. با قراردادهای هوشمند میتوان برنامهها و پروژههایی را ساخت که بدون هیچگونه واسطه و از کارافتادگی تا ابد به کار خود ادامه دهند. به این برنامهها برنامههای غیرمتمرکز (Dapp) هم میگویند.
جدای از جزئیات فنی، در یک صرافی غیرمتمرکز برای انجام یک تراکنش فرایند زیر طی میشود:
۱. معاملهگر کیف پول خود را به صرافی متصل میکند.
۲. سفارش خرید/فروش خود را ثبت میکند.
۳. خریدار/فروشندهای دیگر سفارشی مطابق با سفارش معاملهگر اول ثبت میکند.
۴. داراییها داخل قرارداد هوشمند وارد میشوند، در قرارداد هوشمند مبادله انجام شده و مبلغ به کیف پول خریدار و فروشنده واریز میشود.








