


وبینار نوانمایش شکوا: شکایتی از پس زمانه؛ نگاهی نو به زوایای پنهان تاریخ
برگزار شده
وبینار نوانمایش شکوا: شکایتی از پس زمانه؛ نگاهی نو به زوایای پنهان تاریخ
برگزار شده
توضیحات
همین حالا ثبت نام کن و به ما بپیوند
پس از اینکه بنی اسرائیل سال ها در انتظار منجی خود بودند و موسی به سوی آنان شتافت پس از اینکه معجزات بزرگ موسی را دیدند پس از اینکه موسی آنها را از چنگال فرعون و غرقاب نیل نجات داد و.... بنا شد که حضرت موسی به مدت سی شب به کوه طور رود و به مناجات با خداوند بپردازد امّا پس از گذشت سی شب خداوند متعال ده شب دیگر به ملاقات خود با موسی افزود تا بدین وسیله بنی اسرائیل امتحان گردند هنوز دو روز بیشتر نگذشته بود که سامری بر فرازی می رود و شروع به سخن گفتن میکند...
موسی پیش از رفتن به کوه طور برادرش هارون را به عنوان جانشین خود برگزیده بود و به مردم هم دستور داده بود تا در نبود او از هارون پیروی کنند تا گمراه نشوند پس هارون هم در مقابل مکر سامری در تکاپو بود تا مردم را نسبت به مکر سامری باخبر نماید....
هر قدر هارون تلاش میکند تا مردم را از مکر سامری باخبر نماید و آنها را راهنمایی کند موفق نمیشود گویا مردم به کلی فراموش کردند که این همان هارون است برادر موسی همو که جانشین راستین موسی در میان قوم است! گویا گوشهای مردم نمیشنود شاید هم نمیخواستند بشنوند. پس پیش به سوی گمراهی....
اما هارون که جانشین راستین موسی در میان قومش بود کسی نبود که با کفر و گمراهی اکثریت همراه شود پس برای مردم گمراه و سامری چارهای نبود جز آنکه او را به اجبار برای فکر شوم خود همراه کنند نبود...
زمانی که موسی به سوی قومش بازگشت و دید آنچه را که نباید؛ وقتی با این حقیقت تلخ که قومش جانشینش را رها کردند و رو سوی سامری نهادند و گوساله پرست شدند به شدت محزون شد و برادرش را موآخذه نمود امّا هارون در مقابل موسی یک کلام گفت که همان یک کلام بازگو کنندهی تمام وقایعی بود که اتفاق افتاده بود تمام سختیهایی که به هارون رسیده بود هارون با این جمله تمام دردش را به برادرش موسی گفت: یابن ام ان القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی، ای فرزند مادرم این قوم خار و ضعیفم نمودند و نزدیک بود مرا بکشند. و این جمله اوج درد جانشینی است که مردم به او پشت کرده و نافرمانیش نمودند.
صفحات تاریخ ورق میخورد ....






