سلاود 

من امیرمحمدم، از ده سالگی خپل بودم و دوست داشتم لاغر بشم. ۱۵ سال طول کشید تا راهشو پیدا کنم.

البته توی این ۱۵ سال، خیلی پیش می‌اومد که مثلا یهو ۴۰ کیلو کم کنم ها، آره، آره، من خوب به خاطر دارم که حداقل ۴ دفعه ۴۰ کیلو کم کردم! ولی هر بار برمیگشت!

یعنی مثلا من باید کل زندگیم رو میذاشتم پای رژیم گرفتن و ورزش کردن، و روزی ۱۰ ساعت از وقتم رو صرفِ لاغری میکردم تا لاغر بشم، بعدش که لاغر میشدم، مثلا به یه امتحان ورودی مدرسه نمونه دولتی میخوردم و مجبور بودم مثلا زیاد توی خونه مطالعه کنم و این میشد که دوباره مثل بشگه چاق میشدم! 

دوباره چند وقت بعد شروع میکردم رژیم، لاغر میشدم... اینکه میگم لاغر میشدم راحت نبود ها، بلانسبت مثل سگ ورزش میکردم، هفته ای سه جلسه کنگفو میرفتم، روزی چند ساعت میدویدم و هرچی بلد بودم و شنیده بودم راجع به لاغری رو اجرا میکردم... 

بعد دوباره چاق میشدم!

یعنی من بلد بودم لاغر شم، ولی بلد نبودم لاغر بمونم...

بزرگتر که شدم، ماجرا اینطوری بود که تا میرفتم سراغ وزن کم کردن، از بیزنسم می‌افتادم. بعد میرفتم سراغ پول در اوردن و کسب و کار و بیزنس (اولین کسب و کار من توی حوزه زبان انگلیسی هست به نام ۳۰نمازبان)، چاق میشدم! 

یعنی یه جوری بود، یا باید پول در می‌اوردم و چاق میشدم! یا باید بی‌خیال کسب و کار میشدم و کل زندگیم رو میذاشتم برای کاهش و بعدش کنترل این وزن کوفتی(!!!)

که دیگه زدم به سیم آخر و گفتم یا من فرمون این لعنتی (وزن) رو به دست میگیرم یا دیگه هیچی رو نمیخوام...

چندماه توی حالت beast mode سپری کردم تا به یه روش سیستم سازی شده رسیدم برای کاهش وزن و حفظ اون...

همش این فکر توی ذهنم بود: 

«امیرمحمد تو باید به یه روشی برسی برای تناسب اندام که چند سال دیگه که بیزنس‌ات رشد کرد و ۵۰ تا نیرو داشتی توی شرکتت هم بتونی هیکلت رو حفظ کنی و چاق نشی. امیرمحمد تو باید بتونی به یه روشی برسی که وقتی زندگیت خیلی پر استرس میشه و میخوای مو های کلت رو با چنگ از ریشه در بیاری هم باز بتونی چاق نشی و همون هیکلت رو حفظ کنی..

 امیرمحمد یه سیستم بساز، یه پروتکل اجرایی واقعی بساز.. از این رژیم های کتو و کارنیور و این مسخره بازی های دوش آب سرد هیچی در نمیاد، امیرمحمد برو تهش رو در بیار. »

که بالاخره تهش رو هم در آوردم، روش 3x همون تهشه...