در این لحظه که ساعت 12.38 بامداد 9ام آبان 99 است و من در حال شروع به نوشتن توضیحات این وبینار هستم و شاید قرار است شما در آن شرکت کنید، تمایلی به شروع کردن آن ندارم!

باور کنید با شروع مشکل دارم!

یعنی تمایل به نوشتن و تصحیح و بعد برنامه‌ریزی، تبلیغات، ساختن محتوا با اسلاید و غیره ندارم!

مشکل این نیست که من نمی‌خواهم این وبینار را برگزار کنم، نه... فقط در این لحظه نمی‌خواهم شروع کنم! همین!؟ مگر مشکلی دارد:) 

می‌توانم یک خواهش کنم؟! پاراگراف زیر را با دقت بخوانید و چند بار هم بخوانید... (من و شما مانند هم هستیم،یعنی من تمایل به نوشتن این متن ندارم و شما تمایل به خواندنش... پس بیا شروع کردن را از همینجا تمرین کنیم.)

در شروع کردن،

ناگفته‌ای فاش خواهد شد!!!

ندیده‌ای را خواهی دید!

رمزی می‌شِکند

دَری گُشوده می‌شود

و اسارتی پایان می‌یابد!

که قبل از آن هیچگاه، نمی‌توانست اتفاق بیافتد.

حال دیگر تفاوتی ندارد این شروع از: هفتم ماه باشد یا سه‌شنبه روزی یا ساعت 14 بعدازظهر پاییزی که هنوز خورشید برای ما طلوع نکرده!

برای خودم و تمام کسانی که برای شروع کردن کاری یا گرفتن تصمیمی مشکلی بس حاد دارند.
ما کسانی هستیم که فرصت‌های طلایی را با فرصت‌های سیلور معامله کرد‌‌یم