وبلاگ ایسمینار

برنامه ریزی

آیا برای همه ما یک فرمول برنامه‌ ریزی وجود دارد؟

درباره اصول برنامه‌ ریزی به قدر کافی در فضای مجازی صحبت شده. همه ما بارها مطالبی را درباره این‌که برنامه‌ ریزی خوب است و کاربردی است، خوانده‌ایم. همه ما بارها تلاش کرده‌ایم که برنامه‌ ریزی کنیم و آن را پیش ببریم اما هر بار، به دلیل یا بهانه‌ای برنامه‌ ریزی را انداخته‌ایم یک گوشه‌ای و به زندگی روزمره خودمان برگشته‌ایم و یک گوشه ذهن‌مان مدام خودمان را سرزنش کرده‌ایم که در تصمیم‌مان شکست خورده‌ایم. اما واقعا چرا این اتفاق دائما تکرار می‌شود؟ چرا هیچ‌کدام از این برنامه‌ ریزی‌ها به ثمر نمی‌رسد؟ اشکال از ماست یا از برنامه‌ ریزی؟ 

 

اشکال از خودِ خودِ برنامه‌‌ریزی است

تا به حال به این فکر کرده‌اید که چرا در عمق وجودمان برنامه‌ ریزی را دوست نداریم؟ برای این سوال پاسخ‌های متنوع و متفاوتی وجود دارد. هر کدام از ما دلایل خاص خودمان را می‌توانیم داشته باشیم. ممکن است شما فکر کنید:

  1. برنامه‌ ریزی زندگی شما را مکانیکی و تکراری می‌کند و شما ذاتا از انجام دادن کارها طبق یک ترتیب ثابت هر روزه متنفر باشید. ممکن است دوست داشته باشید احساس پویایی کنید و ترتیب کارها را جابه‌جا کنید. 
  2. ممکن است وسواسی باشید و داشتن چهارچوب برای انجام کارها باعث شود واقعا نتوانید تصمیم‌تان را عملی کنید. 
  3. ممکن است عادت داشته باشید دائم کارها را به تعویق بیندازید که در این‌صورت برنامه‌ ریزی مشکل شما را حل نمی‌کند بلکه باید به سراغ تمرین‌کردن نظم شخصی یا self discipline بروید.

برنامه ریزی

چطور یک برنامه‌ ریزی شخصی داشته باشیم؟

 

قدم اول: یادداشت زندگی واقعی به مدت یک هفته

به مدت یک هفته، زندگی روتین و معمول خود را یادداشت کنید. بدون تحریف‌کردن، فقط بنویسید که در هر روز و بین چه بازه زمانی، چه کاری انجام دادید. چه مقدار زمانی آزاد بوده‌اید و گیریم کاری نکرده‌اید، چه زمانی را به تفریح و استراحت اختصاص داده‌اید و… به عبارتی، در اولین قدم به سراغ نظم شخصی یا self discipline می‌رویم. برنامه‌ ریزی و نظم شخصی، دو روی یک‌ سکه هستند.

عوامل محیطی

در این مرحله باید تاثیر عوامل محیطی را هم در نظر داشته باشیم.  در این یک هفته، عوامل محیطی که در زندگی روزمره شما تاثیرگذار بودند را نیز یادداشت کنید. تمام تغییرات پارامتر عوامل تاثیرگذار محیطی را نمی‌توان پیش‌بینی کرد. اما در این یک هفته که شما مطالعه‌ای غیرمستقیم بر زندگی روزمره خود دارید، ممکن است بتوانید الگوی مشترکی در تاثیرگذاری عوامل بیرونی بر زندگی‌تان پیدا کنید. یعنی ممکن است در پایان یک هفته متوجه شوید، برخی از این عوامل محیطی با اقدامی قابل کنترل هستند. این اقدام ممکن است از سمت شما صورت بگیرد و یا برای کنترل‌کردنش به راهنمایی یک مشاور یا یک دوست نیاز داشته باشید. برخی عوامل محیطی که در مقیاس بزرگ‌تری روی می‌دهند و کار یا زندگی روزمره شما را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند، اجتناب‌ناپذیراند و باید سهم این دست از عوامل محیطی کنار بگذاریم.

 

 

قدم دوم: پیداکردن الگوهای تکرارشونده در انجام کارها

در این قدم، شما باید برنامه هفت روز هفته‌تان را مرور کنید و به الگویی که کارها را انجام داده‌اید توجه کنید. یعنی دقیقا:

  • به مقدار زمانی که به انجام هر کار اختصاص داده‌اید
  • به ساعتی از شبانه‌روز که آن فعالیت را انجام داده‌اید
  • به کارهایی که عقب انداخته‌اید یا به دلخواه و در لحظه تصمیم به انجام‌شان گرفته‌اید
  • به مقدار زمان پِرت یا نامفیدی که داشته‌اید

 

قدم سوم: تمرکز روی الگوها

الگوی تکرارشونده هر بخش از این برنامه یک هفته‌ای را پیدا کنید و روی آن متمرکز شوید. سعی نکنید الگویی متضاد با آن‌چه تکرار می‌کنید انتخاب کنید. برای عملی‌بودن برنامه‌ای که می‌ریزید، نباید تمام اسلوب این الگو را در ابتدا دست‌کاری کنید. 

برای مثال: اگر در صبح‌ها تمرکز کافی نداشته‌اید و شب‌ها خواندن کتاب یا انجام کار فکری برای‌تان آسان بوده، پس آن را به عنوان یک ویژگی برنامه شخصی‌تان در نظر بگیرید. نباید به خاطر این‌که شنیده‌اید صبح‌ها بازدهی ذهن بیشتر است تصمیم بگیرید از شنبه تمام این‌ کارها را صبح اول وقت انجام دهید. 

 

قدم چهارم: تمرکز روی الگوهای شخصی

حالا که الگوهای شخصی‌تان را شناخته‌اید، سعی کنید آن‌ها را در زندگی هر روزتان بگنجانید. مثلا هر شب کتاب بخوانید، هر روز غروب یوگا یا مدیتیشن انجام دهید، هر روز زمانی را با خود خلوت کنید و هر روز زمانی را برای وقت‌گذاشتن روی اهداف‌تان داشته باشید. سعی کنید این فعالیت‌ها جزئی از زندگی هر روز شما باشد و برای تعیین زمان انجام آن‌ها به ذهن، تمرکز و بدن‌تان توجه کنید. این که این به چه روشی انجام می‌گیرند اهمیتی ندارد.

 

قدم پنجم: تصحیح نظم شخصی

اگر تا قدم چهارم را پیش بیایید، بعد از مدتی متوجه می‌شوید که اساس نظم شخصی را در برنامه‌تان ریخته‌اید. اما مدت زمان عادت‌شدن این برنامه‌ریزی شخصی به شما بستگی دارد. سایت Healthline در مقاله‌ای عنوان کرده که ممکن است بین ۱۸ تا ۲۵۴ روز طول بکشد تا یک فرد عادت جدیدی را شکل دهد و به طور متوسط ۶۶ روز طول بکشد تا یک رفتار جدید خودکار شود. بنابراین، این‌که چه مدت طول بکشد تا شما این نظم شخصی جدید را پیدا کنید به خودتان بستگی دارد.  

زمانی وارد قدم پنجم می‌شوید که ببینید پس از مدت زمانی، دارید الویت‌ها و تصمیمات‌تان را در زندگی روزمره پیش می‌برید. حالا وقت آن رسیده که کمی این الگو را تصحیح کنید. 

برای نظم شخصی، قدم‌های کوتاه اما بلندمدت را تعریف کنید. اگر می‌خواهید شب‌ها ساعت ۱۰ به رختخواب بروید اما هر شب زودتر از ۳ نمی‌خوابید، تمرین کنید که هفته‌ای نیم ساعت زودتر بخوابید و سر تصمیم خود بمانید. این قدم‌های کوچک در انتها به تغییری چشم‌گیر منتهی می‌شود.

جیمز کلیر در کتاب عادت‌های اتمی می‌نویسد: «نتایج حاصل‌شده ارتباط چندان زیادی به اهداف تعیین‌شده ندارند و تقریبا همه چیز به سیستمی بستگی دارد که از آن پیروی می‌کنیم».

در واقع، سیستم‌ها همان روندهایی هستند که به این نتایج منجر می‌شوند. بنابراین، برخلاف آن‌چه درباره برنامه‌ ریزی خوانده و شنیده‌ایم، رسیدن به هدف آن‌چیزی نیست که در برنامه‌ ریزی به آن نیاز داریم. بلکه تبدیل‌کردن این برنامه به یک روند است که ما را به هدف نزدیک می‌کند. یک برنامه‌ ریزی شخصی و تماما بر اساس خودمان. 

اگر برای برنامه ریزی اصولی به اطلاعات بیشتری نیاز دارید می‌توانید ویدئو وبینار جعبه ابزاری برای برنامه ریزی را تماشا کنید